تو را آرزو نخواهم کرد، هیچ وقت!
تو را لحظه ای خواهم پذیرفت که
خودت بیایی، با دل خود، نه با آرزوی من
.
.
.
من مست غم عشقم با خنده خمارم کن ، صیاد اگر هستی با بوسه شکارم کن . . .
.
.
.
حافظهام همه چیز و همه کـَــس را فراموش میکند
خسته شدم بس که سائیدمش
و تو هر بار نمایانتر شدی . . .
.
.
.
نقرین به عشق به عاشقی / نفرین به بخت و سرنوشت
به اون نگاه که عشقتو / تو سرنوشت من نوشت
نفرین به من نفرین به تو / نفرین به عشق من و تو
به ساده بودن منو / به اون دل سیاه تو . . .
.
.
.
دیگر بهار هم سر حالم نمی کند / چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چه کار؟ / وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمی کند . . .
.
.
.
دید ما کوچه ی تنگیست که چرایش چشم است
چشم ما گوش
عقل ما حرف سر کوچه
سر بازار ، چشم ها را باید شست . . .
.
.
.
نه زمین باش و نه خاک، که تو را خوار کنند / وانگهی ذهن تو را پر ز مردار کنند
آسمان باش که خلقی به نگاهت بخرند / وز پی دیدن تو، سر به بالا ببرند . . .
.
.
.
چقدر سفت شده پدال دوچرخه دونفره دوستی مان!
یا من خسته ام، یا شیب زیاد شده، شاید هم تو دیگر رکاب نمی زنی . . .
.
.
.
پرنده ای که نداند آزادی چیست، از باز ماندنِ درِ قفسش هم سرما می خورد . . .
.
.
.
آخر قصه ی ما را همان اول لو دادند
همان جایی که گفتند: یکی بود و یکی نبود . . .
.
.
.
غم دانه دانه می افتد روی صورتم
شور است طعم نبودنت!
.
.
.
هر انکه یار خواهد یار بسیار / ولیکن فرق دارد یار با یار
دل من سایه لطف تو میخواست / و گرنه سایه دیوار بسیار . . .
.
.
.
ویران شد از نگاهت بنای استوار دلم ، حالا تو تنها ستون این ویرانه ای . . .
.
.
.
تحمل تنهایی بهتر از گدایی محبت است . . .
.
.
.
امشب به یادت گریانم ، گرچه ز دیده ات پنهانم ، گرچه به ظاهر خندانم ، اما از درون نالانم . . .
.
.
.
به پندار تو : جهانم زیباست
جامه ام دیباست
دیده ام بیناست
زبانم گویاست
قفسم هم طلاست
به این ارزد که دلم تنهاست ؟
.
.
.
پارسال با او در زیر باران راه می رفتم
امسال راه رفتن او را با دختر دیگری در زیر باران اشک هایم دیدم
شاید باران پارسال اشک دختری دیگر بود . . .