شیعیان بر سر زنید شد عزای دیگری / کشته زهر جفا شد، امام حسن عسگری
*
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* *
از زهر کینه کشتند امام عسگری را / از نو خزان نمودند، گلزار حیدری را
*
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* *
در سامره بپا شد،غوغای روز محشر / ابن الرضا فدا شد، در راه دین داور
*
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* *
زهرا(ص) زند به سینه، دنبال آن جنازه / بعد از مه صفر شد، داغش دوباره تازه
*
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* *
شهادت، عشق است. فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران
اشکتان را در بیشکیبی انتظار، بهانه سازید.
*
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* *
شهادت امام حسن عسکری، بهار جوشش خون شیعه است در غم غیبت
*
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* *
مولای غایب غریبم! سرسلامت باد ما را در غم بابای شهیدت
پذیرا باش ای غمگینترین شیعه در عصر غیبت.
*
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* * * * *
* *
فرسنگها سنگ را به شوق زیارت حرمت، با بادها میدوم و با رودها آواز میخوانم
شاید در پای تو کبوترانه بمیرم