می روم شاید فراموشت کنم با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتنم دل شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛ یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باور کن که نیازی نیست به یاد کسی که نیست ...... اولش ترسناک ، بعد دردناک ، و بعد آزاد و رها و شاد ........... فراموش می کنم! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * دلم می خواست بهانهای باشی برای فراموش کردن همه چیز... اما حالا دلم میخواهد بهانهای باشد برای فراموش کردن" تو" !... * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چو کس با زبان دلم آشنا نیست چه بهتر که از شکوه خاموش باشم چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر که از یاد یاران فراموش باشم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * عشق درد سری است که باید برای فراموش کردن ان عشق تازه ای را پیدا کرد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * شکسپیر میگه کسی رو که دوست داری هر چندوقت یکبار بهش یادآوری کن تا فراموش نکنه قلبی براش می تپه . . و این یک یادآوریست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * معمولا آدما از اینکه بعد از مرگ فراموش بشن وحشت دارن ولی چه سخته زنده باشی و فراموش بشی . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * زندگی 3 چیزه : 1. گریه ای که خشک میشه 2. خنده ای که محو میشه 3. یادی که از تو میمونه و فراموش نمیشه * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اگر دنیا فراموشگر خاطره هاست ، تو فراموش مکن ، آنچه میان من و توست * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * نمی گویم فراموشم مکن گاهی بیاد آور اسیری را که می دانی نخواهی رفت از یادش * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * گفته بودم بعدازاین باید فراموشش کنم دیدم اش ازیاد بردم گفته های خویش را تا به من نزدیک شد گفتم سلام ای آشنا گفتم اما نشنیدم جز صدای خویش را * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ای نشسته درخیال من، فراموشم مکن با فراموشی و تنهایی، هم آغوشم مکن زندگانی می کنم چون شعله با خود سوختن زنده ام با سوز و ساز خویش، خاموشم مکن هر چه می خواهی بکن اما فراموشم مکن * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * سوگند به تو ای دوست در این معبد خاموش / هرگز نکنم مهر و وفای تو فراموش . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * چو کس با زبان دلم آشنا نیست چه بهتر که از شکوه خاموش باشم چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر که از یاد یاران فراموش باشم * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مارا به دعا کاش نسازند فراموش / رندان سحرخیز که صاحب نفسانند * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد غمهای زمانه را فراموشم کرد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * می نویسم نامه ای با برگ زیتون فراموشم نکن ای دوست شیطون